جدول جو
جدول جو

معنی انگشت نما - جستجوی لغت در جدول جو

انگشت نما
هر چیز مشهور و معروف و آشکار و نمودار، مشهور به بدی
تصویری از انگشت نما
تصویر انگشت نما
فرهنگ لغت هوشیار
انگشت نما
کسی که بسیاری از مردم او را بشناسند و به یکدیگر نشان دهند، کسی که به داشتن یک صفت بد مشهور باشد، معروف، مشهور، انگشت کش، انگشت نشان، مشارٌ بالبنان، تابلو، شهره
تصویری از انگشت نما
تصویر انگشت نما
فرهنگ فارسی عمید
انگشت نما
((~. نَ یا نُ))
معروف و مشهور
تصویری از انگشت نما
تصویر انگشت نما
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انگشت نمایی
تصویر انگشت نمایی
معروفیت شهرت (بنام نیک)، شهرت ببدی (غالبا بمعنی اخیر مستعمل است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انگشت نشان
تصویر انگشت نشان
انگشت نما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انگشت شمار
تصویر انگشت شمار
کم و معدود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انگشت امان
تصویر انگشت امان
انگشت زنهار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انگشت شمار
تصویر انگشت شمار
کم، اندک، معدود، آنچه تعدادش از عدد انگشتان دست بیشتر نباشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انگشت نشان
تصویر انگشت نشان
((~. نِ))
مشهور، شناخته شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انگشت نشان
تصویر انگشت نشان
انگشت نما، کسی که بسیاری از مردم او را بشناسند و به یکدیگر نشان دهند، کسی که به داشتن یک صفت بد مشهور باشد، معروف، مشهور، انگشت کش، مشارٌ بالبنان، تابلو، شهره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انگشت نر
تصویر انگشت نر
انگشت شست، انگشت بزرگ دست، انگشت مهین، انگشت ابهام
فرهنگ فارسی عمید